آیا تا به حال فکر کردهاید که چرا بعضی از کشورها تبدیل به قطبهای استارتاپی شدهاند و در مدت نسبتا کوتاهی توانستهاند کسبوکارهای نوآورانه را پرورش دهند؟ بسیاری از کارآفرینان ایرانی هم به دنبال یافتن پاسخ این سوال هستند چون میخواهند بدانند چطور میتوانند در کشور خودشان رشد سریعتر و موثرتری داشته باشند. این موضوع زمانی اهمیت بیشتری پیدا میکند که ببینیم یک اکوسیستم استارتاپی منسجم میتواند نرخ شکست کسبوکارهای جدید را به شکل قابل ملاحظهای کاهش دهد. اگر شما هم چنین دغدغهای دارید، شاید بد نباشد با تجربیات جهانی آشنا شوید تا بدانید چه تغییراتی باید در فضای کارآفرینی ایران صورت بگیرد. در این متن، میخواهیم دقیقا به همین نکته بپردازیم و مثالهای موفق را بررسی کنیم.
همه ما میدانیم راهاندازی یک استارتاپ چقدر میتواند پرچالش باشد. پیدا کردن سرمایه، پیچیدگیهای حقوقی، کمبود منابع انسانی متخصص و البته ترس از شکست، همگی ممکن است مانع برداشتن گامهای بلند شوند. از طرفی، وقتی به کشورهایی مثل آمریکا، اسرائیل یا سنگاپور نگاه میکنیم، میبینیم آنها با ایجاد اکوسیستمهای قوی توانستهاند از این موانع عبور کنند. چنین فضایی نهتنها فرصتهای شغلی فراوانی به وجود میآورد، بلکه انگیزه افراد خلاق را برای ورود به حوزه استارتاپی دوچندان میکند. به همین دلیل است که بررسی مدلهای موفق دنیا میتواند برای فعالان ایرانی الهامبخش باشد.
اکوسیستم استارتاپی چیست و چرا مهم است؟
اکوسیستم استارتاپی را میتوان یک شبکه پیچیده و بههمپیوسته از افراد، سازمانها و زیرساختها دانست که در کنار هم به پیشبرد ایدههای نوآورانه کمک میکنند. در این اکوسیستم، اجزای گوناگونی وجود دارند. از سرمایهگذاران و شتابدهندهها گرفته تا دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی، همه به نوعی در شکلگیری و تقویت کسبوکارهای جدید نقش دارند. حتی قوانین و سیاستهای دولتی نیز بخشی از این شبکه هستند و اگر شرایط را برای نوآوری آسانتر کنند، به تقویت اکوسیستم کمک میکنند.
نقش سرمایهگذاران در این شبکه بسیار پررنگ است. کسبوکارهای نوپا در اولین مراحل رشدشان با محدودیت منابع مالی مواجه میشوند. آنها به سرمایه نیاز دارند تا ایدههایشان را آزمایش و در نهایت وارد بازار کنند. در کنار این، دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی محلی برای آموزش نیروی انسانی متخصص بهشمار میروند و کمک میکنند افرادی وارد بازار شوند که مهارتهای فنی یا مدیریتی لازم را در اختیار داشته باشند. به همین ترتیب، شتابدهندهها نیز با فراهم کردن فضایی برای یادگیری و منتورینگ، سرعت رشد استارتاپها را بیشتر میکنند.
همین پیوندهای چندجانبه است که باعث میشود وقتی یک قطعه از این پازل تقویت شود، سایر قطعات هم به شکل زنجیروار رشد کنند. برای مثال، اگر یک کشور یا منطقه قوانین حمایتی در نظر بگیرد و نرخ مالیات استارتاپها را کاهش دهد، سرمایهگذارها بیشتر تمایل پیدا میکنند تا پول خود را وارد این حوزه کنند. نتیجه چنین وضعیتی شکلگیری استارتاپهای جدید خواهد بود که به دنبال خود اشتغالزایی و درآمدزایی میآورند. به همین دلیل، میگوییم اکوسیستم استارتاپی مانند یک زنجیره است که هر حلقه بر حلقه دیگر تاثیر میگذارد.
در مجموع، اکوسیستم استارتاپی به توسعه اقتصادی و رشد پایدار کشورها کمک شایانی میکند. بسیاری از تحولات تکنولوژیک و حتی فرهنگی در جوامع مختلف، از دل همین کسبوکارهای نوآور بیرون آمدهاند. زمانی که فضای مناسبی برای تعامل و تبادل ایدهها فراهم شود، نوآوری رنگ جدیتری به خود میگیرد. به همین خاطر است که کشورهای متعدد تلاش میکنند هر چه سریعتر زیرساختهای خود را برای حمایت از استارتاپها تکمیل کنند.
مروری بر تجربه سیلیکون ولی
وقتی صحبت از یک اکوسیستم استارتاپی موفق به میان میآید، نام سیلیکون ولی در ذهن بسیاری از افراد نقش میبندد. این منطقه در ایالت کالیفرنیای آمریکا، به عنوان قلب فناوری دنیا شناخته میشود و شرکتهای بزرگی مانند اپل، گوگل، اینتل و تسلا در آنجا به وجود آمده یا رشد کردهاند. شاید جالب باشد بدانید که سیلیکون ولی شکل کنونی خود را یک شبه پیدا نکرد. دههها سرمایهگذاری در زمینه فناوریهای نوین، حضور دانشگاههای برتر و البته فرهنگ متفاوت از شکست، چنین فضایی را رقم زده است.
سرمایهگذاران خطرپذیر قدرتمند
یکی از مهمترین ویژگیهایی که سیلیکون ولی را به اوج رساند، وجود سرمایهگذاران خطرپذیر قدرتمند بود. آنها ریسک سرمایهگذاری روی ایدههای جدید و حتی عجیب را میپذیرفتند و در عوض، بخشی از سهام استارتاپ را در اختیار میگرفتند. این مدل تامین مالی به کارآفرینان اجازه میداد بدون دغدغههای سنگین مالی، روی توسعه محصولات خود متمرکز شوند. بعدها، همین روند باعث شد شرکتهایی که به موفقیت رسیده بودند، خودشان هم به سرمایهگذار استارتاپهای جدید تبدیل شوند و این چرخه همچنان ادامه یابد.
حضور دانشگاههای مطرح مانند استنفورد و برکلی
عامل دیگر در موفقیت سیلیکون ولی، وجود دانشگاههای مطرح مانند استنفورد و برکلی بود. بسیاری از فارغالتحصیلان این دانشگاهها با ایدههای خلاقانه وارد حوزه کسبوکارهای نوپا میشدند یا مستقیما در شرکتهای فناوری مشغول به کار میشدند. از طرفی، دانشگاهها نیز به شکل جدی کارآفرینی را ترویج میکردند و با صنعت در تعامل بودند. این ارتباط نزدیک میان صنعت و دانشگاه سبب شد روند نوآوری خیلی سریعتر از جاهای دیگر پیش برود.
فرهنگ شکستپذیری و پیشرفت
یکی از نقاط تمایز مهم سیلیکون ولی، پذیرش شکست است. در بسیاری از فرهنگها، شکست پایان راه به حساب میآید و ممکن است فردی که یک بار شکست خورده، دیگر نتواند سرمایهگذار یا حامی برای پروژه بعدیاش پیدا کند. اما در سیلیکون ولی، شکست را بخشی از مسیر یادگیری و پیشرفت میدانند. بنابراین، اگر یک کارآفرین تجربه ناخوشایندی داشته باشد، باز هم میتواند برای ایده جدیدش سراغ سرمایهگذارها برود. همین نگرش باعث شده افراد خلاق و ریسکپذیر بدون ترس از قضاوتهای منفی، وارد میدان شوند.
نکته دیگری که نباید از نظر دور داشت، سیاستهای آمریکا در حمایت از مالکیت فکری و نوآوری است. شرکتهایی که پتنت یا فناوری خاصی توسعه میدادند، از نظر حقوقی مورد حمایت قرار میگرفتند و این موضوع، انگیزهای بود تا ایدههای خلاقانه بیشتری وارد بازار شوند. از طرف دیگر، زیرساختهای مدرن و فضای کاری مناسب، شکلگیری جامعهای از متخصصان را ممکن کرد که به همافزایی رسیدند. در نهایت، همه این موارد دستبهدست هم داد تا سیلیکون ولی تبدیل به سمبلی برای اکوسیستمهای استارتاپی موفق شود.
تهران و اصفهان: تجربه دو شهر ایرانی
تهران به عنوان پایتخت ایران، جمعیت زیادی را در خود جای داده است و همین موضوع باعث شده بازار بزرگی برای ایدههای نوآورانه شکل بگیرد. بسیاری از دانشگاههای مطرح کشور در تهران فعالیت میکنند و به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، نیروهای متخصص را وارد بازار استارتاپی میکنند. این موضوع در کنار حضور چند شتابدهنده مهم، شرایطی فراهم کرده است تا ایدههای خلاق بتوانند با حمایتهای اولیه، سریعتر به محصول یا خدمت قابل عرضه برسند. وجود زیرساختهای نسبتا قوی در زمینه فناوری اطلاعات هم به کسبوکارهای اینترنتی کمک کرده تا بدون نگرانی شدید درباره قطعی یا افت سرعت، به مخاطبان گستردهتری دسترسی داشته باشند.
اصفهان، شهری پر از استعداد
اصفهان هم اگرچه بیشتر به دلیل میراث فرهنگی و معماری شناخته میشود، اما در سالهای اخیر گامهای مهمی برای تبدیل شدن به یک قطب استارتاپی برداشته است. برخی از دانشگاههای اصفهان رشتههای فنی و مهندسی قوی دارند و دانشجویان زیادی را هر سال جذب میکنند. این افراد بعد از فارغالتحصیلی، اگر زمینه و حمایت لازم را ببینند، میتوانند تیمهای نوآورانه تشکیل دهند و محصولات جدید را به بازار عرضه کنند. در این میان، فضای کار اشتراکی و شتابدهندههایی که در اصفهان شکل گرفتهاند، انگیزه و امکان بیشتری به جوانان میدهد تا کسبوکارهای نوپا را شروع کنند و ریسک شکست را کمتر کنند.
تهران و اصفهان با وجود تفاوتهای قابل توجه، هر دو میتوانند به پیشبرد اکوسیستم استارتاپی ایران کمک کنند. تهران پتانسیل بالایی در جذب سرمایهگذاران داخلی دارد و اصفهان هم از بستر مناسب دانشگاهی و فرهنگی برخوردار است. اگر زیرساختهای فناوری و قوانین حمایتی رشد کنند، ترکیب این دو شهر میتواند نمونهای جالب از تعامل میان پایتخت شلوغ و یک شهر تاریخی باشد؛ تعاملی که شاید در آینده نزدیک، به موفقیتهای بیشتر و پایداری اکوسیستم استارتاپی ایران منجر شود.
سنگاپور، موفقیت در قلب آسیا
سنگاپور با مساحت کم و جمعیت نهچندان زیاد، توانسته به یکی از مراکز مهم استارتاپی در آسیا تبدیل شود. این کشور را میتوان نمونه جالبی دانست که با سیاستهای هوشمندانه، به یک هاب منطقهای برای کسبوکارهای نوآور تبدیل شده است. یکی از برجستهترین دلایل پیشرفت سنگاپور، شفافیت فوقالعاده قوانین تجاری و جذب آسان سرمایه خارجی است. در سنگاپور، کارآفرین بهراحتی میتواند شرکت خود را به ثبت برساند و مجوزهای لازم را دریافت کند. این شرایط مطلوب، مانع اتلاف وقت و هزینههای غیرضروری میشود.
دولت سنگاپور نیز در تامین سرمایه مشارکت فعالی دارد و با ایجاد صندوقهای مشترک میان بخش خصوصی و دولتی، زمینه را برای رشد استارتاپهای بومی فراهم میکند. در این رویکرد، اگر یک سرمایهگذار خصوصی مایل باشد روی ایده خاصی سرمایهگذاری کند، دولت هم همان میزان یا بخشی از سرمایه را به صورت همزمان تامین میکند. این شیوه نهتنها ریسک سرمایهگذار را کم میکند، بلکه به رشد سریعتر استارتاپها کمک میکند.
در کنار این موارد، نباید فراموش کرد که موقعیت جغرافیایی سنگاپور در قلب آسیا یکی از امتیازهای ویژه این کشور است. همسایگی با بازارهای بزرگ و متنوع باعث شده استارتاپها بهمحض رسیدن به یک محصول یا خدمت قابل قبول، بتوانند به کشورهای دیگر منطقه هم صادر کنند. این مدل رشد فرامرزی در کمتر جایی با چنین سرعتی قابل مشاهده است. همچنین، سیستم حملونقل پیشرفته و زیرساختهای دیجیتالی قوی، به شکوفایی هرچه بیشتر ایدههای نوآورانه کمک کرده است.
فرهنگ کاری سنگاپور نیز در تبدیل آن به یک قطب استارتاپی موثر بوده است. نظم و انضباط سنتی آسیایی در کنار تشویق دولت به خلاقیت، ترکیبی جالب به وجود آورده است که خروجی آن، مشارکت بینالمللی در پروژههای استارتاپی است. بسیاری از استارتاپهای غربی علاقهمند هستند در سنگاپور شعبهای دایر کنند تا از بازار بزرگ آسیا بهرهمند شوند. نتیجه نهایی چنین گرایشی، شکلگیری یک شبکه بینالمللی است که مرزهای سنتی را پشت سر گذاشته است.
برلین، شهر خلاقیت و تنوع
شهر برلین در آلمان به عنوان یک مرکز فرهنگی و خلاقیت شناخته میشود. اما طی یک دهه اخیر، این شهر تبدیل به یکی از قطبهای استارتاپی اروپا شده است. فضای چندفرهنگی، هزینه زندگی نسبتا پایینتر نسبت به شهرهای دیگر اروپایی و حمایتهای دولتی از کارآفرینان، از دلایلی است که برلین را در این موقعیت جذاب قرار داده است. حضور مهاجران خلاق از سراسر جهان نیز جنبه چند رنگ بودن برلین را تقویت کرده و به شکلگیری ایدههای نوآورانه بیشتر کمک کرده است.
برخلاف برخی پایتختهای اروپایی که هزینه اجاره فضای اداری یا هزینه زندگی در آنها بسیار بالاست، برلین مدتها بهعنوان شهری مقرونبهصرفه شناخته میشد. همین نکته، استارتاپها را ترغیب کرد دفترهای اولیه خود را در این شهر برپا کنند. در ادامه، دولت آلمان با سیاستهای مهاجرپذیر و صدور ویزاهای کارآفرینی، اجازه داد افراد مستعد و متخصص راحتتر وارد این اکوسیستم شوند. این رویکرد باعث شد تنوع فرهنگی و مهارتی در میان کارآفرینان بالاتر برود و رقابتپذیری هم بیشتر شود.
نکته مهم دیگر، شکلگیری جامعهای پویا از استارتاپهایی بود که تمایل داشتند روی مسائل اجتماعی تمرکز کنند. برلین سالهاست مرکزی برای جنبشهای فرهنگی و اجتماعی به حساب میآید و این ویژگی، کسبوکارهای اجتماعی را هم جذب کرده است. در نتیجه، طیف گستردهای از ایدهها در این شهر شکل گرفتهاند که به مسائلی فراتر از سودآوری صرف میپردازند. از پروژههای محیط زیستی گرفته تا استارتاپهایی که به دنبال بهبود کیفیت زندگی شهری هستند، همگی در برلین جایگاه خود را پیدا کردهاند.
در کنار همه اینها، نماد برلین به عنوان شهری با آزادیهای هنری و فرهنگی بالا، فضای الهامبخشی ایجاد کرده است که ذهن کارآفرینان را بازتر میکند. بسیاری از نوآوریها و ایدههای خلاقانه نتیجه تعامل میان هنر و فناوری است و برلین از این لحاظ نمونه خوبی به شمار میآید. بنابراین، میتوان گفت تجربه برلین نشان میدهد یک شهر با هزینه معقول زندگی و سیاستهای باز مهاجرتی، چطور میتواند در مدت کوتاهی خود را به عنوان یکی از قطبهای استارتاپی معرفی کند.
دیگر تجربههای جهانی
کشورهای دیگری هم هستند که طی سالهای اخیر گامهای موثری برای تقویت اکوسیستم خود برداشتهاند. مثلا فنلاند را میتوان مثال زد که از نظر آموزش و سطح رفاه اجتماعی زبانزد است. شهر هلسینکی در چند سال گذشته تبدیل به مقصد جذابی برای استارتاپهای حوزه گیم و فناوریهای دیجیتال شده است. دولت فنلاند با همکاری بخش خصوصی تلاش کرده منابع مالی لازم را تامین کند و همزمان، آموزشهای مرتبط با کارآفرینی را در مدارس و دانشگاهها گسترش دهد. نتیجه این رویکرد، تولد چند برند مهم جهانی در عرصه بازیهای موبایلی و نرمافزارهای تخصصی بوده است.
استرالیا هم در حوزه استارتاپها نامی برای خود دستوپا کرده است. شهر سیدنی توانسته بخشی از استارتاپهای فناوری آسیا را جذب کند چون قوانین کاری روشنی دارد و فرهنگ تجاری آن هم پایدار به نظر میرسد. فضای استارتاپی استرالیا البته هنوز با رقبای بزرگ بینالمللی فاصله دارد اما رویکردهای حمایتی و قانونی در این کشور، نوید یک آینده روشن را میدهد. ترکیبی از محیط زیبای طبیعی و تسهیلات سرمایهگذاری باعث شده جوانان متخصص برای راهاندازی کسبوکارهای نوآورانه به استرالیا جذب شوند.
در آمریکای جنوبی، شیلی و برزیل هم برنامههای جدی برای پذیرش استارتاپهای خارجی داشتهاند. شیلی با راهاندازی طرحی به نام استارتاپ شیلی، به کارآفرینانی که ایدههای جالب دارند اجازه اقامت موقت و کمکهای مالی اولیه میدهد تا شرکت خود را در این کشور شکل دهند. این برنامه باعث شد شیلی به سرعت در نقشه استارتاپی جهان دیده شود و روابط بینالمللی را هم تقویت کند. برزیل با وجود چالشهای اقتصادی و اجتماعی، در شهرهایی مثل سائوپائولو به مرکز مهمی برای استارتاپهای منطقه تبدیل شده است.
همه این نمونهها نشان میدهد که موفقیت در ساخت اکوسیستم استارتاپی محدود به یک قاره یا نظام سیاسی خاص نیست. آنچه اهمیت دارد، تعامل عاقلانه میان دولت، بخش خصوصی و نیروهای متخصص در جامعه است. هر کشوری با توجه به ظرفیتها و نیازهای خودش، مدل خاص خود را پیاده میکند و در نهایت، حاصل کار اگر به درستی پیش برود، جهش قابل توجهی در رشد اقتصادی و نوآوری خواهد بود.
چالشهای ایران در ساخت اکوسیستم استارتاپی
در ایران هم موجی از کارآفرینی و ایدههای خلاقانه طی سالهای اخیر به راه افتاده است. با این حال، هنوز هم با چالشهای مهمی مواجه هستیم که مانع رشد سریع و پایدار اکوسیستم استارتاپی میشوند.
مشکل اول تامین سرمایه است
اولین مسئله، تامین سرمایه است. بسیاری از استارتاپهای ایرانی دسترسی محدودی به سرمایههای خطرپذیر دارند و مجبور هستند به منابع مالی کوچک یا دوستان و خانواده اکتفا کنند. چنین وضعیتی باعث میشود مراحل رشد کسبوکارها طولانیتر شود و ریسک شکست هم بالاتر برود.
قوانین و مقررات پیچیده
چالش بعدی، قوانین و مقررات پیچیده است. اگرچه در سالهای اخیر تلاشهایی برای سادهتر کردن ثبت شرکت و اعطای مجوزهای مرتبط صورت گرفته، اما هنوز هم زمان و هزینه زیادی صرف اقدامات اداری میشود. برخی استارتاپها در همان ماههای ابتدایی ناچار هستند بخش زیادی از انرژی خود را صرف مسائل حقوقی کنند و این مسئله به آنها ضربه میزند. همچنین، قوانین موجود در حوزه مالیات و بیمه هم گاه مبهم است و کسبوکارهای نوپا را سردرگم میکند.
خروج نیروی انسانی
خروج نیروی انسانی متخصص نیز از موانع جدی است. وقتی فارغالتحصیلان دانشگاههای معتبر یا برنامهنویسان ماهر احساس کنند در ایران فرصت چندانی برای پیشرفت ندارند، احتمال دارد تصمیم به مهاجرت بگیرند. این اتفاق نهتنها به استارتاپهای در حال شکلگیری ضربه میزند، بلکه در بلندمدت، اقتصاد دانشبنیان را تضعیف میکند. اگر شرایطی فراهم نشود که این افراد بتوانند ایدههای خود را در ایران گسترش دهند، بخش مهمی از پتانسیل نیروی انسانی را از دست میدهیم.
محدودیتهای موجود
محدودیتهای بینالمللی و تحریمها نیز به مجموعه مشکلات اضافه میشود. نبود امکان تبادلات بانکی آسان و دشواری در جذب سرمایه خارجی، باعث شده بسیاری از پروژههایی که نیازمند ارتباطات جهانی هستند، در همان آغاز مسیر متوقف شوند. همچنین، شرکتهای ایرانی برای صادرات محصولات و خدمات خود نیز با موانع جدی مواجه هستند. در کنار این موضوع، نوسانات نرخ ارز هم به دشواریها دامن میزند چون برنامهریزی دقیق را برای استارتاپها دشوارتر میکند.
راهکارهای تقویت اکوسیستم استارتاپی ایران
با وجود چالشهایی که اشاره شد، ایران پتانسیل بالایی در حوزه کارآفرینی دارد. جمعیت جوان و تحصیلکرده یکی از مهمترین مزیتهاست. برای اینکه بتوانیم از این ظرفیت به شکل بهتری استفاده کنیم، باید مجموعهای از اقدامات هماهنگ را در نظر بگیریم. نخستین گام، تدوین قوانین حمایتی و شفاف است. اگر دولت قوانینی را وضع کند که مالیات استارتاپها را در سالهای اولیه کاهش دهد یا روند ثبت شرکت را ساده کند، قطعا انگیزه بیشتری در میان کارآفرینان به وجود خواهد آمد.
ایجاد و تقویت صندوقهای سرمایهگذاری
ممکن است دولت در این زمینه نقش تسهیلکننده را ایفا کند و از بخش خصوصی بخواهد در پروژههای نوآورانه سرمایهگذاری کند. اعطای معافیتهای مالیاتی یا تضمین بخشی از سرمایه اولیه، راههایی است که دولتمردان میتوانند به سرمایهگذارها اطمینان بیشتری بدهند. چنین رویکردی در کشورهای دیگر هم جواب داده و به افزایش تعداد استارتاپهای موفق منجر شده است.
فرهنگسازی درباره پذیرش شکست
اگر محیط اجتماعی و کاری به کارآفرینانی که یک بار شکست خوردهاند برچسب ناتوانی بزند، دیگر جایی برای رشد باقی نمیماند. رسانهها، دانشگاهها و نهادهای آموزشی میتوانند با ارائه داستانهای واقعی از افرادی که پس از چند شکست به موفقیت رسیدهاند، نگاه منفی به شکست را تغییر دهند. در کنار این مسئله، آموزش کارآفرینی در مدارس و دانشگاهها نیز موجب میشود نسل بعدی، با مهارت و آمادگی بیشتری وارد میدان شوند.
تسهیل در برقراری ارتباطات بینالمللی
اگر استارتاپهای ایرانی بتوانند به راحتی با شرکتهای خارجی همکاری کنند، از یک سو دانش و تکنولوژی روز دنیا را زودتر وارد ایران میکنند و از سوی دیگر، برای صادرات محصولات و خدمات خود نیز موقعیت بهتری پیدا میکنند. این امر، تنها به معنی رفع تحریمها یا بهبود روابط سیاسی نیست بلکه میتواند با ایجاد ساختارهای مناسب و پلتفرمهای تخصصی برای ارتباط سرمایهگذاران و استارتاپها اجرایی شود.
نقش شتابدهندهها و سرمایهگذاران در ایران
شتابدهندههای ایرانی در سالهای اخیر توانستهاند فضای امیدوارکنندهای را برای کسبوکارهای نوپا فراهم کنند. بسیاری از استارتاپها در همین شتابدهندهها شکل گرفتهاند یا مسیر رشد خود را به سرعت طی کردهاند. این مراکز معمولا به استارتاپها منتورینگ، منابع مالی اولیه، فضای کاری و شبکه ارتباطی ارائه میدهند. در ایران، شتابدهندههایی مانند تریگآپ و چند مجموعه دیگر تلاش کردهاند خدمات متنوعی را در اختیار تیمهای جوان قرار دهند تا ریسک ورود آنها به بازار کم شود.
یکی از مشکلاتی که هنوز هم وجود دارد، محدود بودن سرمایهگذاران خطر پذیر است. تعداد انگشتشماری از این سرمایهگذاران حاضرند روی ایدههایی سرمایهگذاری کنند که احتمال شکست نسبتا بالایی دارند. هرچند بسیاری از استارتاپهای موفق فعلی ایران از همین طریق رشد کردهاند اما برای رسیدن به یک اکوسیستم پویا، نیازمند گسترش این دایره هستیم. تشویق بخش خصوصی به سرمایهگذاری در حوزههایی مثل هوش مصنوعی، فینتک، بلاکچین و اینترنت اشیا میتواند تحولی در بازار ایجاد کند.
در کنار سرمایهگذاران خطرپذیر، سرمایهگذاران انجل (افراد حقیقی که روی تیمهای جوان سرمایه میگذارند) نیز باید وارد گود شوند. متاسفانه تعداد این سرمایهگذاران در ایران کم است یا اطلاعات دقیقی از آنها در دسترس نیست. اگر گروهی از مدیران باتجربه یا افراد ثروتمند باور داشته باشند که حمایت از استارتاپها میتواند سودآوری داشته باشد، منابع مالی جدیدی وارد این فضا خواهد شد. چنین روندی علاوه بر تامین سرمایه، به شبکهسازی و انتقال دانش مدیریتی هم کمک میکند.
اهمیت آموزش و فرهنگسازی
بسیاری از مدلهای موفق جهانی تاکید دارند که آموزش و فرهنگسازی از سنگبنای اکوسیستم استارتاپی است. در کشورهای پیشرو، مفاهیم کارآفرینی گاهی از مدارس ابتدایی آغاز میشود. دانشآموز یاد میگیرد چگونه ایده خود را پرورش دهد، چطور در قالب یک گروه کار کند و حتی چگونه از شکستهای جزئی درس بگیرد. این آموزش پایهای، نقش مهمی در شکلگیری ذهنیت کارآفرینانه دارد و باعث میشود استعدادهای خلاق زودتر شناسایی شوند.
در ایران هم خوشبختانه برخی مدارس و دانشگاهها به سمت آموزش مهارتهای کارآفرینی رفتهاند اما این حرکت هنوز به صورت گسترده فراگیر نشده است. یکی از راههای سریع برای بهبود اوضاع، همکاری میان دانشگاهها و استارتاپهای موفق است. اگر کارآفرینان با تجربه، دورههای کوتاهمدتی در دانشگاهها برگزار کنند، احتمالا دانشجویان درک بهتری از روند راهاندازی استارتاپ به دست میآورند. همین دانشجویان، در آینده نزدیک میتوانند پایهگذار کسبوکارهای موفق باشند.
فرهنگ عمومی جامعه نیز باید با کارآفرینی آشنا شود
بسیاری از خانوادهها تصور میکنند مسیر موفقیت تنها از طریق پشت سر گذاشتن مقاطع تحصیلی و استخدام در یک سازمان بزرگ امکانپذیر است. اگر فرهنگ کارآفرینی در رسانهها ترویج شود، والدین و اطرافیان فرد خلاق هم استقبال بیشتری از ایدههای او میکنند. نباید فراموش کرد که بسیاری از استارتاپهای جهانی کار خود را از یک گاراژ یا یک اتاق کوچک آغاز کردهاند اما حمایت اطرافیان و جامعه اجازه داده این ایدههای اولیه کمکم بزرگ شوند.
نکته دیگر، توجه به نقش منتورها و انجمنهای تخصصی است. وقتی کارآفرینان جوان با افرادی کارکشته و مجرب تعامل داشته باشند، راحتتر میتوانند موانع اولیه را پشت سر بگذارند. منتورها همچنین با ایجاد شبکههای ارتباطی، در پیدا کردن مشتریان بالقوه و سرمایهگذارهای مناسب موثر هستند. چنین تعاملاتی فضای یادگیری جمعی را شکل میدهد و به پیشرفت سریعتر اکوسیستم استارتاپی کمک میکند.
تاثیر سیاستهای حمایتی و قوانین شفاف
یکی از درسهای مهمی که از مثالهای جهانی میتوان گرفت، نقش دولتها در تسهیل مسیر استارتاپهاست. اگرچه دولت نباید به طور مستقیم وارد اداره استارتاپها شود، اما میتواند زمینه را برای رشد آنها فراهم کند. این زمینهسازی شامل تدوین قوانین شفاف برای ثبت شرکت، حمایت از مالکیت فکری، کاهش مالیات یا بیمه برای کسبوکارهای نوپا و ارائه مشوق برای توسعه صادرات محصولات دیجیتال است.
در ایران، بخشی از این اقدامات انجام شده و بخشی دیگر همچنان در مرحله ایده باقی مانده است. مثلا، قوانینی برای حمایت از شرکتهای دانشبنیان تدوین شد که تا حدی به استارتاپها کمک کرد اما در عمل، بسیاری از کسبوکارها به دلیل پیچیدگی فرآیندها نتوانستند از مزایای این قوانین بهره ببرند. اگر این قوانین شفافتر شود و فرآیندهای اداری هم آسانتر گردد، قطعا انگیزه کارآفرینان برای راهاندازی کسبوکار افزایش پیدا میکند.
شفافیت در روند اعطای تسهیلات بانکی و تعریف مشوقهای صادراتی
اگر یک استارتاپ در حوزه تجارت الکترونیک فعالیت میکند و امکان گسترش بازارش به کشورهای همسایه وجود دارد، چرا نباید از تسهیلات دولتی بهرهمند شود؟ داشتن یک نقشه راه مشخص در این زمینه و اطلاعرسانی گسترده درباره آن، به استارتاپها کمک میکند برنامههای بلندمدت خود را بهتر تدوین کنند و دغدغه کمتری درباره آینده داشته باشند.
زیرساختهای فناوری و منابع لازم
رشد استارتاپها بدون زیرساختهای مناسب فناوری عملا دشوار است. استارتاپی که میخواهد در حوزه تجارت الکترونیک یا خدمات آنلاین فعالیت کند، نیازمند اینترنت پرسرعت و پایدار است. همچنین، مراکز دادهای قدرتمند و سرویسهای ابری باکیفیت به این کسبوکارها اجازه میدهد تا بدون نگرانی از قطعی یا افت سرعت، خدمات خود را به مشتریان ارائه دهند. در بسیاری از کشورهایی که بررسی کردیم، دولت یا بخش خصوصی روی این زیرساختها سرمایهگذاری کلان کرده است تا استارتاپها بتوانند بدون مواجهه با مشکلات فنی گسترده کار کنند.
در ایران، بهبود سرعت و کیفیت اینترنت در سالهای اخیر به میزان قابل توجهی مطرح بوده، اما همچنان کاربران و استارتاپها با قطعیها و محدودیتهایی روبهرو هستند. اگر این مشکلات برطرف نشود، رقابتپذیری اکوسیستم کاهش خواهد یافت. دسترسی آسان به فناوریهای جدید مانند هوش مصنوعی، اینترنت اشیا و بلاکچین هم برای برخی استارتاپها ضرورت دارد. وجود آزمایشگاههای تخصصی و مراکز نوآوری میتواند به تیمهای علاقهمند کمک کند تا در محیطی مناسب ایده خود را پیاده کنند.
منابع لازم برای رشد اکوسیستم تنها به اینترنت و سرورها ختم نمیشود. وجود فضاهای کار اشتراکی مجهز هم باعث میشود تیمهای مختلف بتوانند با هزینه کمتر کنار هم کار کنند و از تبادل ایدهها بهره ببرند. چنین فضاهایی در تهران، اصفهان، شیراز، مشهد و برخی شهرهای دیگر ایجاد شدهاند اما هنوز هم نسبت به تقاضای موجود کم هستند. افزایش چنین مراکزی در کنار تقویت شبکههای ارتباطی درون آنها، تعامل و همافزایی بیشتری را در اکوسیستم به وجود میآورد.
نگاه به آینده اکوسیستم استارتاپی ایران
با نگاهی به روند چند سال گذشته، میتوان گفت اکوسیستم استارتاپی ایران در حال رشد است اما هنوز راه درازی پیش روی خود دارد. هرچه بیشتر بتوانیم از تجربیات موفق جهانی استفاده کنیم و آنها را با شرایط خاص ایران سازگار کنیم، احتمال اینکه در آینده نزدیک شاهد موفقیتهای بزرگ باشیم بیشتر میشود. مهمترین مسئله این است که همه بازیگران این حوزه—از دولت گرفته تا سرمایهگذاران و کارآفرینان—با هم هماهنگ شوند و تلاش کنند زمینه مناسب را برای نوآوری فراهم کنند.
امیدوارکنندهترین بخش ماجرا، انگیزه و استعداد جوانان ایرانی است. تعداد فارغالتحصیلان حوزههای فنی و مدیریتی قابل توجه است و بسیاری از این افراد آمادهاند ایدههای خود را به بازار عرضه کنند. اگر حمایت لازم صورت بگیرد، میتوان امیدوار بود در حوزههایی مانند هوش مصنوعی، فناوریهای مالی، بلاکچین، سلامت دیجیتال و حتی حوزههای هنری، استارتاپهای ایرانی بتوانند حضور قدرتمندی در بازارهای منطقه داشته باشند.
از سوی دیگر، هرچه ارتباط ایران با بازارهای جهانی بهتر شود، سرمایهگذاران بینالمللی هم تمایل بیشتری برای ورود به این بازار نشان خواهند داد. ممکن است این اتفاق به مرور زمان و با کمرنگ شدن تحریمها رخ دهد اما در هر صورت، آمادگی داخلی هم برای جذب این سرمایهها لازم است. اصلاح قوانین، شفاف کردن مسیر حقوقی و مالی، و ایجاد اعتماد عمومی نسبت به مقوله کارآفرینی، همگی در شکلگیری آینده روشن این اکوسیستم تاثیر خواهند داشت.
جمعبندی
تجربیات جهانی نشان میدهد هیچ راه میانبری برای ساخت اکوسیستم استارتاپی وجود ندارد و هر کشوری که امروز جایگاه قدرتمندی در این زمینه دارد، سالها تلاش کرده تا به چنین موقعیتی برسد. سیلیکون ولی، تهران، سنگاپور، برلین و بسیاری از نقاط دیگر دنیا نمونههایی را ارائه میدهند که میتوان از آنها الهام گرفت. در کنار این الگوها، نباید فراموش کرد که شرایط بومی هر منطقه متفاوت است و لازم است مدلهای موفق را متناسب با فرهنگ، قوانین و نیازهای محلی پیاده کرد.
در ایران هم، اگرچه مشکلاتی مانند کمبود سرمایهگذاری خطرپذیر، قوانین پیچیده و خروج نیروهای متخصص وجود دارد، اما فرصتهای قابل توجهی نیز پیش روست. جمعیت جوان، بازار داخلی بزرگ و زیرساختهای رو به پیشرفت فناوری، نشانههایی هستند که نشان میدهند با برنامهریزی درست میتوان به یک اکوسیستم پویا رسید. ترکیب این شرایط با الگو برداری هوشمندانه از تجربیات دیگر کشورها، میتواند ایران را به یکی از قطبهای جذاب استارتاپی منطقه تبدیل کند.
سوالات متداول
اکوسیستم استارتاپی به چه معناست و چرا اهمیت دارد؟
اکوسیستم استارتاپی مجموعهای از افراد، سازمانها و زیرساختهاست که در کنار هم به رشد کسبوکارهای نوپا کمک میکنند. این اکوسیستم اهمیت دارد چون میتواند نوآوری را تقویت کند و به شکل قابل توجهی اشتغالزایی و رشد اقتصادی ایجاد کند.
چگونه میتوان از تجربیات سیلیکون ولی در ایران استفاده کرد؟
مهمترین درس سیلیکون ولی پذیرش شکست و ریسکپذیری بالاست. در کنار این، ارتباط نزدیک میان دانشگاهها و صنعت و حضور سرمایهگذاران خطرپذیر قوی از عواملی است که میتوان در ایران هم از آنها الگوبرداری کرد. دولت یا بخش خصوصی باید شرایطی ایجاد کنند که دسترسی به سرمایه و زیرساختها سادهتر شود.
چالشهای اصلی اکوسیستم استارتاپی ایران کداماند؟
مهمترین چالشها شامل کمبود سرمایه خطرپذیر، پیچیدگیهای اداری و حقوقی، خروج نیروی انسانی متخصص و محدودیتهای بینالمللی هستند. این عوامل باعث میشوند راهاندازی و رشد استارتاپها در ایران گاه با مشکلات جدی روبهرو شود.
چه راهکاری برای تقویت سرمایهگذاری در استارتاپهای ایرانی وجود دارد؟
دولت میتواند با اعطای معافیتهای مالیاتی یا تضمین بخشی از سرمایهگذاری به سرمایهگذاران اطمینان بیشتری بدهد. همچنین ایجاد صندوقهای مشترک بخش خصوصی و دولتی میتواند دسترسی استارتاپها به منابع مالی را راحتتر کند.
چرا آموزش و فرهنگسازی در رشد اکوسیستم استارتاپی مهم است؟
زیرا باعث میشود نسل جوان از همان ابتدا با مفاهیم کارآفرینی و ریسکپذیری آشنا شود. همچنین، خانوادهها و جامعه دید مثبتی به شکست پیدا میکنند و انگیزه بیشتری برای حمایت از ایدههای خلاق به وجود میآید. این امر منجر به توسعه ذهنیت کارآفرینانه و افزایش تعداد افراد مستعد در این حوزه میشود.
نقش شتابدهندهها در اکوسیستم استارتاپی چیست و چگونه میتواند مفید باشد؟
شتابدهندهها معمولا با ارائه منابع مالی اولیه، فضای کاری مشترک و منتورینگ به استارتاپها کمک میکنند سریعتر رشد کنند. در ایران، تریگآپ و بعضی مجموعههای دیگر با تجربههای گوناگون تلاش دارند ریسک شروع کار را برای تیمهای جوان کمتر کنند و ارتباطات مفید را برای آنها فراهم آورند. این روند به افزایش موفقیت و ماندگاری استارتاپها کمک میکند.