معرفی راهول وُهرا (Rahul Vohra) مدیرعامل سوپرهیومن
راهول وُهرا، بنیانگذار و مدیرعامل سوپرهیومن (Superhuman)، یک کارآفرین باتجربه و موفق است که سابقه تاسیس و فروش شرکت راپورتیو (Rapportive) به لینکدین را در کارنامه خود دارد. او در رشته علوم کامپیوتر در دانشگاه کمبریج تحصیل کرده و اهل بریتانیا است.
راهول همچنین به عنوان سرمایهگذار در بیش از ۱۰۰ استارتاپ فعال است که از جمله آنها میتوان پلیسر (Placer)، مرکوری (Mercury)، کلاسدوجو (ClassDojo)، کلیربیت (Clearbit)، ایزیپست (EasyPost) و سوپابیس (Supabase) را نام برد. تجربه و دانش او در حوزه فناوری و کارآفرینی، او را به یکی از چهرههای برجسته در صنعت فناوری تبدیل کرده است.
درباره سوپرهیومن (Superhuman)
سوپرهیومن مشکل شلوغی صندوقهای ایمیل را حل میکند و به حرفهایها این امکان را میدهد که ایمیلها را سریعتر از همیشه بررسی و به آنها پاسخ دهند. این کار به کاهش استرس و افزایش بهرهوری کمک میکند. با ارائه یک رابط کاربری ساده و سریع و ویژگیهای کاربردی، سوپرهیومن ایمیل را از یک کار خستهکننده به یک وظیفه آسان و قابل مدیریت تبدیل میکند. این ابزار برای هر کسی که به ارتباطات ایمیلی وابسته است، بسیار مفید و ارزشمند است.
آغاز سخنرانی راهول وُهرا درباره ساختن برند
ساختن یک برند قوی برای جذب مشتریان و تضمین موفقیت بلندمدت شرکت بسیار مهم است، اما برای استارتاپهای تازهکار با منابع محدود، انتخابهای زیاد میتواند گیجکننده باشد. گزینههایی مانند ایجاد جامعه، بازاریابی عملکردی و روابط عمومی وجود دارد، اما مهم است که بدانید کدام یک برای کسبوکار شما مناسب است.
سوپرهیومن، یک اپلیکیشن ایمیل، به قدری شناخته شده است که وقتی ایمیلی با عبارت “ارسال شده توسط سوپرهیومن” دریافت میکنید، میدانید که فرستنده به ایمیلهایش اهمیت میدهد. این نشانهای از سرعت و کارایی محصول است. راهول وُهرا نکات عملی و بهترین شیوهها را برای ساخت یک هویت برند جذاب که در ذهن و قلب مشتریان باقی بماند، به اشتراک خواهد گذاشت.
چرا ساختن برند مهم است؟
چرا ساختن برند باید در مراحل اولیه برای بنیانگذاران نگرانکننده باشد؟ زیرا برند یکی از مهمترین عوامل برای رشد یک استارتاپ است. ممکن است فکر کنید که رشد بیشتر به بازاریابی محتوا یا ویروسی شدن بستگی دارد، اما در واقع برند است که این موارد را تقویت میکند.
وُهرا میگوید این نکته را پس از فروش شرکت قبلی خود به لینکدین آموختهاست. در آنجا به مدیر رشد گزارش میداده که لینکدین را از ۲۰ میلیون به بیش از ۲۵۰ میلیون کاربر رساند. وقتی از مدیر رشد درباره ویروسی شدن پرسیدهاست، او اینگونه جواب دادهاست که واقعاً چیزی به نام ویروسی شدن وجود ندارد. وُهرا توضیح داد که شرکتهای بزرگ، مانند فیسبوک و لینکدین، به مقیاس رسیدند چون برندشان به خوبی شناخته شده بود و این همان چیزی است که باعث رشد آنها شد. بنابراین، برند قوی میتواند به شما کمک کند تا در بازار رقابتی موفق شوید.
به عنوان یک استارتاپ، چگونه میتوان یک برند ساخت؟ مهم است که به نامها، فونتها، لوگوها و رنگها بپردازید؛ اما نباید از آنجا شروع کنید. باید ابتدا از “بنیاد” شروع کنید که شامل سه مورد است:
- ایدهآل شما
- موقعیتیابی شما
- ویژگیهای شما
وقتی این سه را داشته باشید، میتوانید به سایر موارد بپردازید.
منظور از ایدهآل در ساخت برند چیست؟
ایدهآل شما شعار یا عبارت تبلیغاتی شما نیست. بلکه یک عبارت کوتاه و به یاد ماندنی است که توصیف میکند محصول یا شرکت شما چگونه دنیا را جای بهتری میکند.
بنابراین ایدهآل شما به تقاطع دو چیز کاهش مییابد:
- نوعی تنش فرهنگی
- محصول یا شرکت شما در بهترین حالتش
به عنوان مثال وُهرا برند داو (Dove) را بررسی میکند. در سال ۲۰۰۴، داو متوجه شد که تنها ۴٪ از زنان خود را زیبا میدانند و این نشاندهنده نگرانی عمیق درباره ظاهر در دنیایی است که تصاویر معمولاً بهطور دیجیتالی تغییر میکنند.
داو تصمیم گرفت با ارائه یک صابون واقعی و طبیعی که واقعاً به پوست مراقبت میکند، به این مشکل پاسخ دهد. هدف داو این است که به زنان کمک کند تا درباره ظاهر خود احساس خوبی داشته باشند و به این ترتیب، دنیا را به جای بهتری تبدیل کند. به عبارت دیگر، داو میخواهد به زنان این احساس را بدهد که زیبا هستند و ارزش خود را بشناسند.
درباره شرکت سوپرهیومن، آنها سریعترین تجربه ایمیل را در جهان ارائه میدهند. تقریباً یک میلیارد حرفهای در دنیا روزانه به طور متوسط ۳ ساعت را صرف خواندن و نوشتن ایمیل میکنند، که معادل ۳ میلیارد ساعت در روز و بیش از یک تریلیون ساعت در سال است. تنش فرهنگی این است که ارتباطات در محل کار استرسزا و زمانبر هستند. سوپرهیومن کمک میکند تا پتانسیل خود را به حداکثر برسانید و روزهای خود را با احساس خوشحالی و بهرهوری بیشتری به پایان برسانید.
بسیاری میپرسند که ایدهآل یک برند باید چقدر دوام داشته باشد. شما باید به دنبال ایدهآلی باشید که حداقل ۱۰ سال دیگر هم ارزشمند باشد. اگر ایدهآل شما در آن زمان هنوز هم مهم است، به درستی در مسیر خود قرار دارید.
موقعیتیابی در ساخت برند
وُهرا و تیمش برای مشخص کردن موقعیتیابی برند، ما با آریل جکسون، یکی از مدیران بازاریابی محصول در گوگل، همکاری کردند. آریل جکسون مقالهای با عنوان “موقعیتیابی استارتاپ شما حیاتی است” نوشته که در آن توصیه میکند از یک فرمول استفاده کنید:
“برای بازار هدف شما که نیاز خاصی دارد، محصول شما این مزیت را دارد و بر خلاف رقبای خود، این تمایز کلیدی را ارائه میدهد.”
این فرمول به شما کمک میکند تا موقعیت خود را به درستی تعیین کنید.
به عنوان مثال در مورد هارلی دیویدسون میگوید. هارلی دیویدسون بهطور خاص برای مردان و کسانی که به دنبال احساسی مردانه هستند، طراحی شده است. این گروه از افراد در زمانی زندگی میکنند که احساس میکنند آزادیهای شخصیشان کاهش یافته است و به دنبال یک حس تعلق به یک جامعه یا گروه خاص، مانند گاوچرانها، هستند.
هارلی دیویدسون به عنوان تنها تولیدکننده موتورسیکلتهایی با اندازه بزرگ و صدای بلند، این نیاز را برآورده میکند. این برند نهتنها یک وسیله نقلیه ارائه میدهد، بلکه احساسی از آزادی، قدرت و هویت مردانه را نیز منتقل میکند. به همین دلیل، هارلی دیویدسون بهخوبی توانسته است خود را در ذهن مشتریانش متمایز کند و یک موقعیت خاص در بازار ایجاد کند. این مثال نشان میدهد که چگونه یک برند میتواند با درک عمیق از نیازهای مشتریانش، خود را بهطور مؤثر در بازار معرفی کند.
وُهرا و تیمش با آریل جکسون همکاری کردند و برخی منابع مفید، بهویژه کتاب “موقعیتیابی: نبرد برای ذهن شما”، به آنها کمک کرد. این همکاری آنها را به پرسیدن سوالات مهمی ترغیب کرد: آیا ما فورد ایمیل هستیم؟ نه. آیا ما مرسدس ایمیل هستیم؟ تا حدودی. آیا ما تسلا ایمیل هستیم؟ بله، حالا داریم به آن نزدیک میشویم.
با این دیدگاه، در سال ۲۰۱۵، موقعیت خود را بهطور واضح تعیین کردند: برای بنیانگذاران و مدیران عامل شرکتهای فناوری با رشد بالا که احساس میکنند کارشان عمدتاً ایمیل است، سوپرهیومن را معرفی کردند. ادعای آنها این بود که سوپرهیومن سریعترین تجربه ایمیل است که تاکنون ساخته شده است. بر خلاف جیمیل، سوپرهیومن بهطور دقیق طراحی شده و همه کارها در ۱۰۰ میلیثانیه یا کمتر انجام میشود. این رویکرد آنها را به یک انتخاب منحصر به فرد در دنیای ایمیل تبدیل کرد.
ممکن است به نظر بیاید که بازار هدف وُهرا و تیمش خیلی خاص است، زیرا تنها به بنیانگذاران و مدیران عامل شرکتهای فناوری میپردازند و کسانی که از جیمیل استفاده میکنند. بله، این بازار کوچک است، اما هدف این است که موقعیت شما در ابتدا باریک باشد تا بتوانید مستقیماً با مشتریان اصلی صحبت کنید و سپس به تدریج بازار را گسترش دهید.
موقعیت آنها امروز به این گونه است: برای حرفهایهای با عملکرد بالا در تیمهای موفق، سوپرهیومن سریعترین تجربه ایمیل است. این افراد سریعتر به نیازهایشان پاسخ میدهند و هر هفته ساعتها زمان صرفهجویی میکنند. سوپرهیومن همان چیزی است که جیمیل و اوتلوک میتوانستند باشند اگر امروز ساخته میشدند.
چگونه در ساخت برند ویژگیهای برند را تعیین کنیم؟
ممکن است در این مرحله وسوسه شوید تا به نام شرکت، فونتها و غیره بپردازید. اما به جای آن سعی کنید پنج کلمهای که برند شما را توصیف کند را بیابید. برای این کار سه راه موثر وجود دارد:
احساسات : برند شما باید چگونه بر احساسات مردم تاثیر بگذارد؟ وُهرا شخصاً از یک رویکرد خاص برای این موضوع استفاده میکند که به جای تمرکز بر احساسات واضح، به احساسات عمیقتر توجه میکند. از نظر او، بهترین رویکرد در این زمینه توسط موسسه هانتو ارائه شده است که بیش از صد احساس دقیق را برای انتخاب دارد. این تنوع به شما کمک میکند تا احساسات خاصی را که میخواهید در مشتریان خود ایجاد کنید، بهتر شناسایی و هدفگذاری کنید.
شخصیت : اگر شما برند خود را در یک مهمانی ملاقات کنید، شخصیت آن چگونه خواهد بود؟ فکر کردن به یک شخصیت مشهور و توصیف آن میتواند مفید باشد.
فضاهای خالی در دسته محصول یا صنعت شما: چه ویژگیهایی وجود دارد که استفاده نمیشود؟ زیرا این ویژگیها بیشتر به یاد ماندنی و بنابراین قدرتمندتر خواهند بود.
در سال ۲۰۱۵، وُهرا و تیمش این تمرین را برای سوپرهیومن انجام داده و پنج ویژگی برند زیر را به دست آوردند:
- زِن: سوپرهیومن باید حس مینیمالیستی و آرامش را منتقل کند.
- شیک: باید حس طراحی دقیق را القا کند.
- لوکس: باید حس استفاده از یک محصول با کیفیت بالا را داشته باشد.
- قدرتمند: باید احساس کنید که سوپرهیومن به شما قدرتهای فوقالعاده میدهد.
- انحصاری: استفاده از سوپرهیومن باید حس خاص بودن را منتقل کند، زیرا همه از آن استفاده نمیکنند.
حالا ایدهآل شما باید حدود ۱۰ سال دوام داشته باشد، اما موقعیتیابی شما باید حدود ۱۸ ماه دوام بیاورد و ویژگیهای برند شما نیز باید همینطور باشد. با گذشت زمان و گسترش بازار، آنها مجبور به بازتعریف ویژگیهای برند خود شدند. انحصاری دیگر مفید نیست و اکنون سالها از آن زمان گذشته است.
به تازگی آنها ویژگیها را دوباره بررسی کرده و چهار ویژگی زیر را به دست آوردهاند:
- شگفتانگیز: سوپرهیومن باید جلب توجه کند و به طور واقعی باعث گفتگو شود.
- دلپذیر: سوپرهیومن باید احساسات دقیق مانند شادی، عشق و شگفتی را برانگیزد.
- هنوز قدرتمند: سوپرهیومن باید همچنان احساس قدرتهای فوقالعاده را منتقل کند.
- پیشرو: سوپرهیومن نباید از روندها پیروی کند، بلکه باید روندها را تعیین کند.
انتخاب نام برند در زمان ساخت برند
پس از بهدستآوردن ایدهآل، موقعیتیابی و ویژگیهای برند این بهترین زمان برای انتخاب نام شماست و شما در واقع دو انتخاب دارید:
- انتخاب نامی مرتبط با موقعیت و ویژگیهای برند
- انتخاب نامی که ممکن است معنای دیگری داشته باشد اما هنوز به این دو مرتبط نیست.
وُهرا و تیمش مسیر اول را انتخاب کردند. هرچند سوپرهیومن به ایمیل یا بهرهوری اشاره نمیکند، اما با موقعیت و ویژگیهای برندی که به تازگی بیان کردهاند، همخوانی زیادی دارد.
نام برند را بررسی کنید. وقتی نامی برای برند خود انتخاب میکنید، باید آن را از زوایای مختلف بررسی کنید. اولین زاویه، آسانی هجی کردن نام است. برای مثال، “سوپرهیومن” بهوضوح نامی است که هجی کردن آن آسان است.
زاویه دوم، نحوه نمایش نام است، بهویژه زمانی که افراد برای اولین بار با برند شما آشنا میشوند. وُهرا میگوید برای سوپرهیومن، عبارت “ارسال شده توسط سوپرهیومن” بهعنوان امضای ویروسیشان اهمیت زیادی دارد. این عبارت جذاب و هیجانانگیز است و تمایل بیشتری برای کلیک کردن ایجاد میکند، در مقایسه با عباراتی خستهکننده مانند “ارسال شده با ایمیل”.
بنابراین، به این نکات توجه کنید: آسانی هجی کردن نام و نحوه نمایش آن.
همچنین باید بررسی کنید که آیا دامنه، علامت تجاری و حسابهای اجتماعی مربوط به نام موجود هستند. وُهرا اذعان میکند که برای آنها، این کار دشوار بود، زیرا دامنه و بسیاری از حسابهای اجتماعی در دسترس نبودند.
یکی از چالشهای خرید یک دامنه اینترنتی، زمانی مشخص میشود که نام مورد نظر در دسترس نیست، وُهرا توضیح میدهد که دامنهای که میخواستند (سوپرهیومن) در دسترس نبود و متعلق به یک دلال حرفهای دامنه بود. در آن زمان، دامنه استفاده نمیشد و به همین دلیل احساس میکرد که شانس خرید آن را دارد.
او توصیه میکند که اگر کسی در حال تلاش برای خرید یک دامنه ارزشمند است، بهتر است بهطور مستقیم با مالک آن تماس نگیرد. بهجای آن، باید یک دلال دامنه پیدا کند که در این زمینه تجربه دارد. این دلال میتواند مالک دامنه را شناسایی کند، اطلاعاتی درباره معاملات اخیر او جمعآوری کند و حتی در برخی موارد، هویت خریدار را پنهان کند تا فرایند خرید راحتتر شود.
در مورد وُهرا و تیمش خرید دامنه “سوپرهیومن” برایشان ۷۵,۰۰۰ دلار هزینه داشت که مبلغ زیادی بود، بهخصوص که او در آن زمان تنها ۷,۰۰۰ دلار برای شرکت جمعآوری کرده بود. این هزینه بیش از ۲۰٪ از کل سرمایهای بود که داشتند و اولین هزینهای بود که از پول شرکت خرج کردند.
احتمالا به نظر دیوانهوار میرسد، ولی وُهرا به این تصمیم مطمئن بود چرا که میدانست یک برند عالی چقدر برای سرمایهگذاران و سپس مشتریان و در نهایت در هنگام مقیاسگذاری شرکت برای کارمندان آینده مهم خواهد بود.
وُهرا میگوید که موفق شدند معامله را مذاکره کرده و هزینه دامنه را بهگونهای تنظیم کنند که تقریباً رایگان به نظر برسد. مالک دامنه به پول نقد پیشپرداخت نیاز نداشت و به جای آن، به جریان نقدی اهمیت میداد. بنابراین، یک قرارداد اجاره ۷ ساله بدون بهره برای مالکیت تنظیم شد که بهطور تقریبی ماهی ۱,۷۰۰ دلار میشد. دو سال بعد، یک دور سرمایهگذاری اولیه و یک سال بعد از آن، دور سری A را جمعآوری کردند، بنابراین این هزینه برای آنها تقریباً رایگان به نظر میرسید.
مورد بعدی چالشهای بهدست آوردن حسابهای اجتماعی برای برند سوپرهیومن بود. وُهرا توضیح میدهد که اکثر نامهای کاربری مورد نظر موجود نبودند، بنابراین آنها از نام “سوپرهیومن CO” استفاده کردند.
هدف آنها رسیدن به بنیانگذاران شرکتهای فناوری بود و متوجه شدند که این افراد عمدتاً در توییتر فعال هستند. آنها فرآیند دریافت علامت تجاری سوپرهیومن را آغاز کردند تا بتوانند ادعای مالکیت کنند. پس از چند سال، با کمک یکی از مدیران فناوری که کاربر پرشور سوپرهیومن بود، موفق شدند حساب توییتر بهدست بیاورند. به طور کلی شبکهسازی در این مرحله بسیار اهمیت دارد.
ساخت برند و تطابق محصول و بازار
وُهرا در ادامه از اهمیت همزمان ساخت برند و پیدا کردن تطابق محصول و بازار صحبت میکند. چهار دلیل برای این که چرا باید این دو کار را همزمان انجام داد، وجود دارد:
1. کمک برند به تطابق محصول و بازار: یک برند قوی میتواند به شما کمک کند تا بهتر با مشتریان مناسب در بازار ارتباط برقرار کنید.
2. خطر وابستگی به نام ضعیف در ساخت برند: اگر نام برند شما خوب نباشد، ممکن است به مرور زمان به آن وابسته شوید و فراموش کنید که نام خوبی انتخاب نکردهاید.
3. افزایش ارزش برند در ساخت برند: برندها با گذشت زمان ارزش بیشتری پیدا میکنند. اگر شرکتی با نام مشابه وجود داشته باشد، این میتواند قیمت برند شما را بالا ببرد.
4. کمک تطابق محصول و بازار در ساخت برند: وقتی به دنبال تطابق محصول و بازار هستید، میتوانید از نظرات کاربران برای بهبود برند خود استفاده کنید. کاربران معمولاً کلمات و عباراتی را به کار میبرند که برایشان مهم است و این میتواند به شما کمک کند تا برند خود را بهتر معرفی کنید.
او تاکید میکند که باید برند خود را زودتر بسازید و آن را به خوبی انجام دهید، زیرا این یک فرآیند دایرهای است که به رشد هر دو جنبه کمک میکند.
چگونه برند را رشد دهیم؟
نحوه رشد یک برند و اهمیت استفاده از کانالهای مختلف برای این کار چگونه است؟ وُهرا توضیح میدهد که برای رشد برند، باید چند کانال را انتخاب کنید که در آنها خوب عمل کنید و این کانالها بر روی یکدیگر تاثیر بگذارند.
او به کتاب “کششی” نوشته گابریل واینبرگ و جاستین مس اشاره میکند که در آن بیش از ۲۳ کانال مختلف برای بازاریابی معرفی شده است.وُهرا و تیمش در ابتدای کار سوپرهیومن، این کتاب را خواندند و ایدههای خود را برای هر کانال نوشتند و سپس چهار کانال اصلی را انتخاب کردند: مطبوعات، تأثیرگذاران، رهبری فکری و ویروسی بودن.
برای نزدیک شدن به مطبوعات، باید خود را به چرخه خبری تزریق کنید. او مثالی از سال ۲۰۱۶ میآورد که در آن مقالهای درباره خرید دراپ باکس از یک شرکت ایمیلی نوشت و این مقاله باعث جلب توجه و افزایش بازدیدکنندگان سایت آنها شد.
او همچنین اشاره میکند که در ابتدا از آژانس PR استفاده نکردند و خودشان به رسانهها نزدیک شدند. اما بعد از دور سری B، یک آژانس PR استخدام کردند تا به رسانههای بزرگ مانند CNBC و بلومبرگ دسترسی پیدا کنند. در حال حاضر، آنها دیگر از آژانس PR استفاده نمیکنند و به جای آن، یک مسئول ارتباطات داخلی دارند که استراتژیهای ارتباطی را مدیریت میکند. بنابراین اهمیت انتخاب کانالهای مناسب برای رشد برند و نحوه نزدیک شدن به مطبوعات و رسانهها را فراموش نکنید.
رهبری فکری و ارتباط آن با ساخت برند
سپس وُهرا درباره چگونگی نزدیک شدن به رهبری فکری و تأثیرگذاران در بازاریابی برند صحبت میکند. رهبری فکری یکی از آسانترین کارهاست که میتوانید انجام دهید. او به تجربه خود در سوپرهیومن اشاره میکند و میگوید که آنها خواستند استانداردهای جدیدی برای تطابق محصول و بازار ایجاد کنند. بنابراین، او مقالهای نوشت که به یک منبع ضروری برای بنیانگذاران تبدیل شد و به آنها کمک کرد تا تطابق محصول و بازار خود را اندازهگیری و بهبود دهند.
پیشنهاد وُهرا این است که برای رشد برند، باید از خود بپرسید که چه چیزی میتواند برای بازار هدف شما ضروری باشد و آن را تولید کنید.
او سپس درباره تأثیرگذاران و ویروسی بودن صحبت میکند. کار با اینفلوئنسرها نیاز به تلاش زیادی دارد، اما برای برندهایی مانند سوپرهیومن بسیار موثر است. آنها با شناسایی کارآفرینان و رهبران فکری تأثیرگذار و معرفی یکبهیک آنها به سوپرهیومن، توانستند به گسترش برند کمک کنند.
او همچنین تأکید میکند که اگر مجبور باشد یکی از دو روش اینفلوئنسرها یا ویروسی بودن را انتخاب کند، ویروسی بودن را انتخاب میکند. دلیل این انتخاب این است که ویروسی بودن مقیاسپذیر است و میتواند بهطور رایگان کار کند. او به این نکته اشاره میکند که سوپرهیومن بهخوبی برای ویروسی شدن مناسب است، زیرا کاربران آن با تعداد زیادی از افراد ارتباط برقرار میکنند و ایمیلهایشان شامل امضای “ارسال شده توسط سوپرهیومن” است که به جذب ترافیک کمک میکند.
نکته نهایی در مورد ساخت برند
بازاریابی دهان به دهان (Word of Mouth) و تأثیر آن بر رشد و موفقیت برندها و شرکتها را از یاد نبرید. وُهرا به گفتگویی که با رئیس خود در لینکدین داشته، اشاره کرده و میگوید که این گفتگو مربوط به ۱۰ سال پیش است و به این نکته تأکید میکند که هر اپلیکیشن یا شرکتی که به مقیاس عظیم اینترنتی رسیده، عمدتاً به واسطه بازاریابی دهان به دهان به این موفقیت دست یافته است.
ویروسی بودن، به معنای انتشار طبیعی و سریع اطلاعات درباره یک برند یا محصول است که بهطور غیررسمی و از طریق مکالمات مردم منتقل میشود. این نوع بازاریابی به دلیل اعتماد بیشتری که مردم به نظرات و تجربیات یکدیگر دارند، بسیار موثر است، حتی اگر بهطور مستقیم قابل مشاهده نباشد.
منابع استفاده شده در تولید این محتوا
www.linkedin.com
www.starterstory.com
www.youtube.com