مدیران، موتورهای پیشران شرکتها و سازمانها هستند. اساسا وقتی فردی قرار است در جایگاه رهبری یک تیم قرار بگیرد، عملکرد او مهمترین عامل تعیینکننده برای قرارگیری در مسیر موفقیت یا شکست است. یک مدیر را میتوان به شطرنجبازی تشبیه کرد که موقعیت قرارگیری هر یک از مهرهها را در صفحه بازی تعیین میکند.
اگر چند دهه به عقب برگردیم، مدیریت در سازمانها تنها به واگذاری وظایف به پرسنل خلاصه میشد؛ اما امروزه دایره مسئولیتهای یک مدیر موفق فراتر از این حرفهاست. در این مطلب قصد داریم به بررسی ۶ ویژگی حیاتی برای یک مدیر موفق بپردازیم. بنابراین دعوت میکنیم تا پایان با ما همراه باشید.
برخورداری از مهارتهای ارتباطی در بالاترین سطح ممکن
یک مدیر موفق پیش از هر چیز باید بتواند با کارکنان تحت امر خود ارتباط سازنده و مفید برقرار کند. در غیر این صورت امکان پیادهسازی برنامهها در شرکت فراهم نمیشود. در وهله اول مدیر باید در انتقال اطلاعات به کارمندان خود صریح، شفاف و دقیق باشد. بهطوری که همه کارکنان متوجه خواستههای مدیریت مجموعه شوند.
مدیران فقط سخنرانان حرفهای نیستند. بلکه باید شنوندگان خوبی نیز باشند. کارکنان باید در یک مجموعه احساس کنند که در چارچوب نظم و ادب میتوانند بهراحتی مسائل و نقطه نظرات خود را با مدیریت در میان بگذارند. شنیدن حرفهای کارکنان با روی باز دستاوردهای زیادی به همراه دارد. پرسنل مجموعه احساس میکنند که به آنها اهمیت داده میشود. در کنار آن ممکن است نقطه نظرات آنها برای شناخت نقاط ضعف و قوت مجموعه خیلی مفید واقع شود.
رهبری قاطع و دوراندیش
شما در جایگاه مدیر یک شرکت، سکاندار هدایت آن هستید. بنابراین مسئولیت موفقیتها و شکستهای پیش رو قبل از دیگران متوجه شما خواهد بود. یک مدیر باید نسبت به این موضوع توجه کافی داشته باشد. یکی از لوازم رهبری در سازمانها، برخورداری از قاطعیت است. مدیریت یک مجموعه باید قبل از هرگونه تصمیمگیری مانند یک شطرنجباز حرفهای عواقب تصمیم را پیشبینی کند و به فکر گامهای بعدی نیز باشد، اما چنین رویهای نباید قاطعیت در تصمیمگیری را از مدیر یک مجموعه بگیرد.
خیلی از مدیران شرکتها با یک آفت بزرگ دست و پنجه نرم میکنند. آن هم این است که نمیتوانند بهطور قطع درباره یک موضوع تصمیمگیری کنند. در نتیجه عملا سازمان برای مدت زیادی معطل یک تصمیم از سوی مدیریت خود باقی میماند. در دنیایی که سرعت تغییر و تحولات در صنایع گوناگون بهشدت افزایش یافته است، قاطعیت، دقت و سرعت در تصمیمگیری ویژگیهای اساسی در مدیران کسبوکارهاست.
باور داشتن به کار گروهی
صفت سمی ویژگیای است که میتوان برای برخی از مدیران در شرکتهای مختلف بهکار برد. این دسته از افراد گمان میکنند چون در جایگاه مدیریت یک مجموعه قرار دارند، باید در ریز تمام کارهای نیروی انسانی زیر مجموعه خود دخالت کنند. چنین رفتاری عملا هرگونه آزادی عمل را از پرسنل سازمانها سلب میکند. ضمن اینکه جلوی نوآوری را نیز تا حد زیادی در بستر شرکتها میگیرد.
یک مدیر حرفهای باید نظارت فعالی روی عملکرد تمام نیروی انسانی تحت امر خود داشته باشد؛ اما در عین حال نیاز است که تا حدی آزادی عمل را برای کارکنان فراهم کند. مدیرانی که به کار گروهی باور دارند، از چنین روحیهای برخوردار هستند. آنها با تقسیم وظایف سعی میکنند تا به هر یک از کارمندان نقش فعال و موثر در پیشبرد برنامههای شرکت بدهند. ضمن اینکه چنین رفتاری در ایجاد نوعی حس اعتماد و رضایت در اتمسفر سازمانها نیز بسیار مهم است.
برخورداری از ثبات روحی و روانی
کارمندان باید بتوانند به مدیر بالا دست خود اعتماد کنند. اگر در یک شرکت چنین فضایی حاکم شود، در آن صورت میتوان امیدوار بود که چالشهای موجود در مسیر پیشرفت، راحتتر برطرف شوند. طبیعی است که مدیران در سازمانها با توجه به حجم مسئولیتی که روی دوش خود احساس میکنند، تحت فشار زیادی قرار دارند.
مشکلات و چالشهای مربوط به زندگی شخصی نیز میتواند بر شدت این فشارها بیفزاید. یک مدیر قابل و توانمند باید توانایی کنترل شرایط روحی و روانی خود را در محیط کار داشته باشد. در چنین شرایطی، کارمندان اطمینان حاصل میکنند که حتی در سختترین شرایط نیز میتوانند روی شما حساب باز کنند.
داشتن روحیه خوشبینی و امیدواری
مطالعات علمی نشان میدهد در صورتی که فضای خوشبینی در یک شرکت حاکم باشد، بهرهوری نیروی انسانی در آن حدود 12 درصد ارتقا پیدا میکند. مدیران سازمانها بزرگترین سهم را در ایجاد فضای امید و خوشبینی در بین کارکنان خود دارند. قبل از آن لازم است که خود آنها واقعا به آینده امیدوار باشند.
توجه داشته باشید که خوشبینی با بیخیالی فرق میکند! یک مدیر توانمند باید این باور را در خود ایجاد کند که از پس حل بزرگترین مشکلات نیز برمیآید. چنین روحیهای کمک میکند تا موتور پیشرفت سازمانها متوقف نشود.
توانایی حل تعارضات و اختلافات
ایجاد اختلاف و تعارض در هر کار گروهی امری طبیعی است. مدیران کسبوکارها در برطرف کردن تعارضات و اختلافاتی که در بین کارکنان ایجاد میشوند، نقش پررنگی دارند. قبل از هر چیز یک مدیر حرفهای باید با وضع قوانین درست، تا حد امکان جلوی بروز تعارض منافع را در بین کارمندان بخشهای مختلف شرکت بگیرد.
در کنار آن لازم است که با نظارت دائمی بر روابط بین نیروی انسانی تحت امر خود، در سریعترین زمان ممکن، اختلافات بهوجود آمده را شناسایی کنند. به این ترتیب قبل از بحرانی شدن شرایط میتوانند برای مدیریت اختلافات دست به کار شوند. رویکرد یک مدیر موفق در شرایط بروز اختلافات، پیدا کردن راهحل است نه پاک کردن صورت مسئله. بهخاطر داشته باشید که اخراج کردن کارکنان همواره باید آخرین گزینه روی میز یک مدیر باشد.
کلام پایانی
تعدادی از مهمترین ویژگیهای مدیران موفق در شرکتها را بررسی کردیم. قطعا میتوان ویژگیهای متعدد دیگری را نیز به موارد فوق اضافه کرد. بهرهوری بالا، دقت عمل، توانایی برنامهریزی، عمل به تعهدات و … از جمله خصوصیات مهم دیگر مدیران حرفهای است. بخشی از این ویژگیها ذاتی هستند، اما بسیاری دیگر اکتسابیاند.
آنچه اهمیت دارد این است که شما در جایگاه یک مدیر هیچگاه نباید اشباع شوید. چراکه اگر این اتفاق رخ دهد، به خط پایان رسیده و دیگر نمیتوانید وظایف خود را آن طور که باید و شاید انجام دهید.