پیچ استارتاپ
پیچ استارتاپ به کسبوکارهای نوپا کمک میکند تا ارائه بهتری در مقابل شنابدهندهها داشته باشند. از آنجایی که استارتاپها و شتابدهندههای زیادی در فضای شتابدهی امروز حضور دارند، ارائه یک پیچ مناسب، تأثیر زیادی در روند پذیرفته شدن متقاضیان اکوسیستم کارآفرینی دارد
از زمان تأسیس شتابدهنده Y Combinator در سال 2005 در کمبریج، شتابدهندهها راه خود را به دنیای کارآفرینی باز کرده و در این سالها نقش مهمی در رشد و شتابدهی استارتاپها داشتهاند؛ به طوری که محبوبیت زیادی به دست آوردند و به مرور از کانونهای اولیه خود مانند بوستون و سیلیکونولی خارج شده و در سایر نقاط جهان گسترده شدند.
با افزایش شتابدهندهها، تعداد استارتاپهای متقاضی نیز بیشتر شده است که میتوانیم این روند را به فال نیک بگیریم؛ اما فراموش نکنیم که چنین تأثیر و تأثری مانند یک تیغ دو لبه عمل میکند. افزایش این مراکز، در عین حال که فرصتهای بیشتری را برای استارتاپها فراهم کرده، منجر به شکلگیری فضایی رقابتی هم شده است که کار را برای کسبوکارهای نوپا تا حدی مشکل میکند.
یک ارائه دقیق و مناسب که مهمترین نقاط قوت یک استارتاپ را نشان دهد و خواستههای شتابدهندهها را مد نظر داشته باشد، میتواند برگ برنده این رقابت باشد.
اگر شما به عنوان یک متقاضی شتابدهی در مقابل شتابدهندهها و سرمایهگذران بایستید، عموما سؤالاتی مانند مدل کسبوکار، نحوه درآمدزایی، زمان رسیدن به سود و ... را از شما میپرسند؛ اما اینها همه سؤالات نبوده و نحوه ارائه و پیچ استارت آپ شما، در روند پذیرشتان بسیار تأثیرگذار خواهد بود.
پنج نکته کلیدی وجود دارد که باید در هر پیچ استارتاپی در نظر گرفت و هنگام ارائه در مقابل شتابدهندهها رعایت کرد:
بسیاری از استارتاپها تنها به این دلیل شکست میخورند که یک مشکل واقعی را حل نمیکنند. شما باید در مقابل سرمایهگذار از واقعیات بازار صحبت کنید و ایدههای نوآورانهای که ارائه میدهید، به حل یک مشکل واقعی کمک کند. در همین راستا میتوانیم از استارتاپی به نام Juicero نام ببریم که به رغم جذب سرمایه 120 میلیون دلاری، نتوانست یک مشکل واقعی را در بازار پیدا کرده و حل کند. ارائه یک آبمیوهگیری 400 دلاری نیاز اصلی بازار به شمار نمیرود؛ چراکه هر اندازه هم مبتنی بر فناوری باشد، تا زمانی که نتواند نیاز واقعی بازار را برطرف کند، راه به جایی نخواهد برد.
هنگام پیچ استارت آپ خود در مقابل یک شتابدهنده، حتما واقعیات بازار را در نظر بگیرید و محصول نهایی خود را روی احتمالات بنا نکنید. طبق تحلیلی که شرکت CB Insights در سال 2018 انجام داده بود، 42 درصد از استارتاپها به این دلیل مورد توجه شتابدهندهها قرار نمیگیرند که به نیاز واقعی بازار توجه نکردهاند.
یک شتابدهنده به دنبال شناسایی نیاز واقعی بازار است. اشتباهی که بسیاری از استارتاپها مرتکب میشوند این است که تنها لیستی از مشکلاتی را که برای آنها راهحل پیدا کردهاند، ارائه میدهند؛ در حالی که باید قضیه را کاملا برعکس کنند، به این صورت که به جای تمرکز بر محصولشان، روی مشکلات واقعی تمرکز کنند. اینکه محصولی بتواند نیازهای زیادی را رفع کند، خیلی خوب است؛ اما سؤال اینجاست که آیا این مشکلات در بازار واقعی هم وجود داشته و مورد نیاز مخاطبان هستند یا خیر؟!
فرض کنیم توانستید با نشان دادن یک مسأله واقعی در بازار، توجه سرمایهگذاران را به سوی ایده خود جلب کنید؛ در گام بعد، باید راهحلها را ارائه دهید. به نظر ساده میرسد؛ اما بسیاری از شرکتها به جای اینکه راهحلهای کاربردی را ارائه دهند، روی شناساندن هویت برند خود تأکید کرده و راهحلهای خود را به درستی تبیین نمیکنند
یک ارزش پیشنهادی مناسب، باید به صورت ملموس و منحصربهفرد بیان شود و به آسانی قابل درک باشد. افراد در حالت ایدهآل در کمتر از پنج ثانیه قادر به درک ارزش پیشنهادی شما هستند، بنابراین بهتر است در مقابل شتابدهنده، گزاره پیشنهادی خود را به دور از هر حاشیهای و به صورت مستقیم ارائه دهید و از همه مهمتر، تفاوت آن را با سایر راهحلها و گزارههای موجود بیان کنید.
جدا از ارزش پیشنهادی که ارائه میدهید، شتابدهندهها میخواهند بدانند شما به عنوان یک بنیانگذار، چه چیزی را روی میز میگذارید. سرمایهگذاران به دنبال افرادی هستند که آستینهای خود را بالا بزنند و دست به کار شوند؛ پس هر چیزی را که احساس میکنید در دورنتان وجود دارد و میتوانید به کسبوکارتان تزریق کنید، نشان دهید.
به سرمایهگذار نشان دهید که آمدهاید تا با گزارههای پیشنهادیتان، نه تنها درآمدزایی کنید، بلکه در ارتقاء فرهنگ جامعه و پیشبرد اهداف متعالی آن هم سهیم باشید.
از جمله اشتباهات جبرانناپذیری که ممکن است متقاضیان یک رویداد شتابدهی مرتکب شوند، این است که پیچ استارت آپ خود را با روندی یکنواخت و کسلکننده ارائه میدهند. اگرچه ارائه شما باید ساده و واضح باشد، اما بهتر است که با همفکری اعضای تیم، داستان خود را از خلق ایده تا انتخاب شتابدهنده، بسازید.
هنر شما در پیچ استارت آپ این است که بتوانید چگونگی یافتن مسأله بازار و راهحل خود را در قالب یک داستان جذاب ارائه دهید. شاید سخنرانیهایی که در همایش جهانی تد ارائه میشوند، بهترین مثال برای این مورد باشد. اغلب آنها مختصر بوده و نمیتوانند بیشتر از 18 دقیقه باشند.
نکته مهمی که میتوانیم از این سخنرانیهای داستانواره و مختصر بیاموزیم این است که سخنرانان، ایده بزرگ خود را در همان دو دقیقه اول بیان میکنند. این دقیقا همان رویکردی است که شما باید در پیچ استارت آپ خود در مقابل سرمایهگذاران در پیش بگیرید.
ارائه یک داستان پویا که دارای حقایق قابل تأمل باشد، بسیار تأثیرگذارتر از یک سخنرانی مملو از دادههای آماری است. شاهد این مدعا، تحقیقی است که جنیفر آکر، استاد دانشگاه استنفورد، از طریق یک مطالعه غیررسمی برای نشان دادن قدرت داستانگویی انجام داده است. این محقق از دانشجویان خود خواست که هر کدام یک سخنرانی کوتاه ارائه دهند و سپس، هر آنچه را که از ارائه دوستان خود به یاد میآورند، بنویسند. نتایج جالب توجهی به دست آمد: 63 درصد از شرکتکنندگان، ارائههایی را به یاد داشتند که در قالب داستان بودند و تنها پنج درصد از آنها، آمار را به خاطر سپرده بودند.
این تحقیق ساده نشان میدهد که متقاضیانی که به دنبال پذیرش در شتابدهندهها هستند، باید پیچ استارتاپ خود را در قالب یک داستان پویا بیان کنند و تنها ارائه آمار و ارقام، باعث جذابیت سخنرانی آنها نخواهد شد.
به خاطر بسپاریم که هنر اصلی در پیچ استارت آپ این است که حقایق و واقعیتهای موجود را به صورت یک داستان داینامیک بیان کنیم.